حکمرانی خوب در دانش بومی قنات
قنات قصبه‌ی گناباد در خراسان رضوی

حکمرانی آب به همه‌ی فعالیت‌ها و نظام‌هایی اطلاق می‌شود که در فرایند سیاست‌گذاری و تصمیم‌‌گیری برای توسعه و مدیریت منابع آب نقش دارند. حکمرانی خوب دارای شاخص‌هایی از قبیل مشارکت، اجماع‌محوری، کارآمدی و اثربخشی، شفافیت، پاسخ‌گویی، حاکمیت قانون و مسئولیت‌پذیری است. مردم مناطق مختلف در گذشته برای مواجهه با مسائل آبـی پیش‌ رو از جمله کمبود آب از ابتکارات و راهکارهایی بهره‌مند می‌شدند (دانش بومی) که به میزان قابل توجهی منطبق بر شاخص‌های حکمرانی خوب در حوزه‌ی آب است.

مشارکت
۱- ﻣﺸﺎرﮐﺖ در ﺗﺨﺼﯿﺺ آب و ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﻗﻨﺎت
در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ‌ی ﮔﻨﺎﺑﺎد، ﺑﺮای اﺟﺮای ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺗﻨﻈﯿﻢ ﻣﻘـﺪار و زﻣـﺎن ﺗﺤﻮﯾـﻞ آب ﺑﻪ ﻣﺎلکان، ﺳﯿﺴﺘﻢ ﻣﯿﺮاب ﺑﺮﻗﺮار ﺑﻮد. ﻣﯿـﺮاب در رأس اﻣﻮر ﺑﻮد و ﭘﺲازآن ﺳﺮﻃﺎق (ﻃﺎقدار ﯾﺎ ﻃﺎقی) ﺑﻪﻋﻨﻮان ﻣـﺴﺌﻮل ﺗﻌﯿـﯿﻦ ﺳـﻬﻢ آب ﻣﺼﺮفﮐﻨﻨﺪﮔﺎن و ﺳﺎﻋﺖﻫﺎی ﺑﻬﺮهﮔﯿﺮی از آب ﻗﺮار داﺷﺖ. ﻣﯿﺮاب و ﺳﺮﻃﺎق ﻫﺮﺳﺎل در مجمعی عمومی اﻧﺘﺨﺎب میﺷﺪﻧﺪ. ﭘﺲاز ﺳﺮﻃﺎق، ﻣﻘﺴﻢ ﻗﺮار میﮔﺮﻓﺖ. ﭼﻨﯿﻦ کسی را ﻣﺎلکان از ﻣﯿﺎن ﺧﻮد ﯾﺎ از ﺑﯿﺮون اﻧﺘﺨﺎب می‌کردند. ﻧﺤﻮه‌ی اﻧﺘﺨﺎب ﻣﻘﺴﻢ اﯾﻦﮔﻮﻧﻪ ﺑﻮد ﮐﻪ ﻣﺎلکان در محلی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺴﺠﺪ (ﻣﻌﻤﻮﻻً ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺎﻣﻊ ﮔﻨﺎﺑﺎد) اﺟﺘﻤﺎع و ﺗﻮاﻓﻖ می‌کردند ﮐﻪ دو ﯾﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔـﺮ را ﺑـﻪ ﮐـﺎر مقسمی دﻋـﻮت کنند. آن مقسم ﻫﻢ اسامی ﻣﺸﺘﺮﮐﯿﻦ ﺧﻮد را ﯾﺎدداﺷﺖ ﮐﺮده و ازآنﭘﺲ ﺧﻮد را ﻣـﺴﺌﻮل ﺗﻘﺴﯿﻢ آب آنﻫﺎ می‌دانست. وﻇﯿﻔﻪی دﯾﮕﺮ ﻣﻘﺴﻢﻫﺎ، ﺑﻪ ﺣﺪاﻗﻞ رﺳﺎﻧﺪن ﻣﯿﺰان ﻫﺪر رﻓﺖ آب ﺑـﻮد.
۲- ﻣﺸﺎرﮐﺖ در ﺗﺄﻣﯿﻦ اﻋﺘﺒﺎر ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز ﻗﻨﺎت
ﺗﺄﻣﯿﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ اوﻟﯿﻪ ﺑﺮای ﺣﻔﺮ ﻗﻨـﺎت و ﻫﻤﭽﻨـﯿﻦ ﺗـﺄﻣﯿﻦ اﻋﺘﺒـﺎرات ﻻزم ﺑـﻪﻣﻨﻈـﻮر ﺗﻌﻤﯿﺮات و ﻻﯾﺮوبی ﻗﻨﺎت از ﻃﺮﯾﻖ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖﻫﺎی مشارکتی، یکی از ﻣﻬﻢﺗﺮﯾﻦ نکاتی ﺑـﻮده ﮐﻪ ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ دوام ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻗﻨﺎت در ﻃﻮل ﻫﺰاران ﺳﺎل ﺷﺪه اﺳـﺖ. در ﻗﻨـﺎت ﻗـﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑﺎد ﻧﯿﺰ اﻋﺘﺒﺎر ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز ﺑﺮای ﻗﻨﺎت از ﻃﺮﯾﻖ ﻫﻤﯿـﺎریﻫـﺎی ﻣﺮدﻣـی و ﻓﺮﺧﯿـﺰ ﺗـﺄﻣﯿﻦ میﺷﺪ.
• ﻫﻤﯿﺎریﻫﺎی مردمی: در ﮔﺬﺷﺘﻪ یکی از وﻇﺎﯾﻒ ﻣﺴﺌﻮﻻن ﻗﻨﺎت، ﺑﺮآورد ﻣﺨﺎرج ﻗﻨـﺎت ﻗﺒـﻞ از ﺑﺮداﺷـﺖ ﻣﺤﺼﻮلات ﮐﺸﺎورزی ﺑﻮد. ﺑﺎ پیش‌بینی ﻣﺨﺎرج ﻗﻨﺎت، ﺳﻬﻢ ﻫﺮ ﻣﺎﻟﮏ ﻣﺸﺨﺺ میﺷﺪ و در ﻫﻨﮕﺎم ﺑﺮداﺷﺖ ﻣﺤﺼﻮل، ﻗﺒﻞ از اﻧﺘﻘﺎل ﻣﺤﺼﻮل ﺑﻪ اﻧﺒـﺎر و ﺗﻌﯿـﯿﻦ ﺳـﻬﻢ ارﺑـﺎب و زارع و ﺳﺎﯾﺮ ﻣﺨﺎرج، میﺑﺎﯾﺴﺖ ﻣﺨﺎرج پیش‌بینی ﺷﺪه‌ی ﻗﻨﺎت ﺑﺮداﺷﺖ میﺷﺪ چون ﭘﺮداﺧـﺖ ﻣﺨﺎرج ﻗﻨﺎت از ﻫﺮ ﭼﯿﺰی حتی از ﻧﺎن زن و ﺑﭽﻪ ﻫﻢ اولی‌تر ﺑود.
• ﻓﺮﺧﯿﺰ: اﺳﺘﻔﺎده از ﻫﺮ ﺳﻬﻢ ﺑﺮای ﻣﺎلکان ﻗﻨﺎت، ﯾﮏ دوره‌ی ﺗﻨﺎوب دارد ﮐﻪ ﺑﻪ آن اﺻـﻄﻼﺣﺎً ﻣﺪار میﮔﻮﯾﻨﺪ. ﻣﺪار در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ، 24 ﺷﺒﺎﻧﻪروز ﺑﻮده اﺳﺖ. ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﻫﺮ ﻣﺎﻟـﮏ، 24 ﺷﺒﺎﻧﻪروز ﭘﺲ از درﯾﺎﻓﺖ ﺳﻬﻢ آب و آﺑﯿﺎری، ﻣﺠـﺪد ﻫﻤـﺎن ﻣﻘـﺪار آب را درﯾﺎﻓـﺖ میﮐﺮد. در ﺣﺎل ﺣﺎﺿﺮ ﻧﯿﺰ ﻣﺪار ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮی ﻧﮑﺮده اﺳﺖ. اﯾﻦ زﻣﺎن، ﻧﻪﺗﻨﻬﺎ ﺟـﺰء طولانیﺗﺮﯾﻦ ﻣﺪارﻫﺎی ﻗﻨﺎت در ﺧﺮاﺳﺎن ﺑﻠﮑﻪ در ﮐﻞ ﮐـﺸﻮر اﺳـﺖ. ﮔـﺎه ﺑـﺮای ﺗـﺄﻣﯿﻦ ﻣﺨﺎرج ﻋﻤﻮمی ﻗﻨﺎت، ﻣﺪار آب را طولانی میﮐﺮدﻧﺪ و ﺣﺠﻢ آب ﺣﺎﺻﻞ را میﻓﺮوﺧﺘﻨـﺪ و ﯾﺎ ﺑﻪﻃﻮر ﻣﻮﻗﺖ آن را واﮔﺬار می‌کردند. اﯾﻦ ﻧﺤﻮه‌ی ﺗﺄﻣﯿﻦ اﻋﺘﺒﺎر ﺑﺮای ﻗﻨﺎت، ﻓﺮﺧﯿـﺰ ﻧﺎﻣﯿﺪه میﺷﺪ.
ﺳﺎزﮔﺎری
در بهره‌برداری از ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ‌ی ﮔﻨﺎﺑﺎد، ﺗﺪاﺑﯿﺮی ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﺳـﺎزﮔﺎری ﺑـﺎ ﺷـﺮاﯾﻂ ﻣﻮﺟﻮد و ﯾﺎ ﭘﯿﺸﺎﻣﺪﻫﺎی اﺣﺘﻤﺎلی وجود داشته اﺳﺖ ﮐﻪ از آن ﺟﻤﻠﻪ میﺗﻮان ﺑـﻪ اﺑـﺪاع ﺗـﺎﻻرﮐﻮ، ﺑﻪﮐﺎرﮔﯿﺮی ﺳﺮﮐﻮلی، ﺗﺨﺘﻪ‌ی ﺳﺮﭘﻨﺎه، ﭼﺎه ﺑﺎﻻﺧﺎﻧﻪدار و اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺪﯾﺮیتی در راﺳﺘﺎی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ دمﮔﺮفتگی ﻣﻘﻨﯿﺎن اﺷﺎره ﮐﺮد.
۱- ﺗﺎﻻرﮐﻮ
در ﺣﻔﺮ ﭼﺎهﻫﺎی ﻋﻤﯿﻖﺗﺮ از 250 ﻣﺘﺮ، اﯾﻦ اﻣﮑـﺎن وﺟـﻮد داﺷـﺖ ﮐـﻪ در ﻫـﺪاﯾﺖ ﺻﺤﯿﺢ ﭼﺮخ ﭼﺎه ﻣﺸﮑﻼتی ﭘﯿﺶ آﯾﺪ، دﻟﻮ ﺷﺮوع ﺑﻪ ﭼﺮﺧﺶ ﮐﻨﺪ، ﺑﻪ دﯾـﻮارهﻫـﺎی ﭼـﺎه ﺑﺮﺧﻮرد ﮐﺮده و ﻋﻮاﻗﺐ ﻧﺎﮔﻮاری ﺑﻪ ﺑﺎر آورد. ﻋﻼوه‌ﺑﺮ اﯾﻦ، اﺣﺘﻤﺎل ﺗﺪاﺧﻞ دو رﯾـﺴﻤﺎن ﺑﺎﻻروﻧﺪه و ﭘﺎﯾﯿﻦروﻧﺪه ﻧﯿﺰ وﺟﻮد داﺷﺖ. ازاﯾﻦرو، در ﺣﻔﺮ ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑﺎد ﺑـﻪﻣﻨﻈـﻮر ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﯾﺎدﺷﺪه، روش ﺧﻼﻗﺎﻧﻪ‌ی ﺗﺎﻻرﮐﻮ ﺑﻪ‌ﮐﺎر ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷـﺪ. در اﯾـﻦ روش، ﭼﺎرﭼﻮبی ﮐﻪ ﺑﻪاﻧﺪازه ﻗﺪ ﯾﮏ آدم از ﭼﺮخ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺑﻮد، در ﻟﺒﻪی ﭼﺎه ﻃﻮری ﺗﻌﺒﯿﻪ میﺷﺪ ﮐﻪ ﺑﺮ ﭼﺮخ ﻣﺴﻠﻂ ﺑﺎﺷﺪ. دو ﻧﻔﺮ ﮐﻪ ﺑﻪ آنﻫﺎ ﺗﺎﻻرﮐﻮ میﮔﻔﺘﻨﺪ، ﺑـﻪ ﺑـﺎﻻی ﭼـﺮخ ﻣـی‌رﻓﺘﻨـﺪ، دﺳﺖﻫﺎی ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺑﺎﻻی ﭼﺎرﭼﻮب میﮔﺮﻓﺘﻨﺪ و ﺑﺎ ﭘﺎ روی ﭼـﺮخ ﻓـﺸﺎر ﻣـی‌آوردﻧـﺪ. ﺑﺪﯾﻦ ﻃﺮﯾﻖ، ﯾﮏ ﮔﺮوه ﭘﻨﺞﻧﻔﺮی، دﻟﻮ ﺳﻨﮕﯿﻦ را ﺑﻪ ﺑﺎﻻ ﻣـیﮐـﺸﯿﺪﻧﺪ. اﯾـﻦ ﮐـﺎر روی ﭼﺮخ دوﺳﺮه اﻧﺠﺎم میﺷﺪ. وقتی دﻟﻮِ ﭘﺮ از ﭼﺎه ﺑﯿﺮون بیاﯾﺪ، ﺑﻪ‌دﻟﯿﻞ ﭘﺎﯾﯿﻦ رﻓﺘﻦ دﻟﻮ خالی از ﻣﯿﺰان اﻧﺮژی ﮐﺎﺳﺘﻪ میﺷﻮد. در اواﺧﺮ ﮐﺎر، یعنی وقتی ﺳﻤﺖ دﻟـﻮ ﺧـﺎلی ﺳـﻨﮕﯿﻦﺗـﺮ میﺷﺪ، دو ﻧﻔﺮ ﺗﺎﻻرﮐﻮ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﻤﮏ میﮐﺮدﻧﺪ ﺗﺎ ﭼﺮخ ﺳﺮﻋﺖ ﻧﮕﯿﺮد. وقتی دﻟﻮ ﺑـﻪ ﺑـﺎﻻی ﭼﺎه می‌رﺳﯿﺪ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ آن را میﮔﺮﻓﺖ و خالی میﮐﺮد.
۲- ﺳﺮﮐﻮلی
در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑـﺎد، ﻣـﺴﯿﺮ داﻻن زﯾﺮزﻣﯿﻨـی، ﭼﻨـﺪﯾﻦ ﮐﯿﻠـﻮﻣﺘﺮ ﺑﻌـﺪ از ﻋﺒـﻮر از ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﻣﺎدرﭼﺎه در زﯾﺮ ﺳﻔﺮه‌ی آب زﯾﺮزمینی ﻗﺮار میﮔﯿﺮد. ازاﯾﻦرو ﺑﺎ اﻧﺒﺎﺷﺘﻪ ﺷﺪن آب درون ﭼﺎه، اﻣﮑﺎن اداﻣﻪی ﺣﻔﺎری ﺟﻬﺖ اﺗﺼﺎل ﭼﺎه ﺑﻪ داﻻن زﯾﺮزمینی وﺟﻮد ﻧﺪاﺷﺘﻪ اﺳﺖ. ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ، ﻣﻘﻨﯿﺎن ﺑﻪ ﺣﻔﺮ ﭼﺎه واروﻧﻪ از ﺳﻘﻒ داﻻن ﺑـﻪ ﺳـﻤﺖ ﺑـﺎﻻ میﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺳﺮﮐﻮلی ﻧﺎﻣﯿﺪه میﺷﺪ. ارﺗﻔﺎع زﯾـﺎد در ﺳـﺮﮐﻮلیﻫـﺎی ﻣﻮﺟﻮد در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑﺎد، یکی از ﻋﺠﺎﯾﺐ اﯾﻦ ﻗﻨﺎت اﺳﺖ و ارﺗﻔﺎع ﺑﺮخی از ﺳﺮﮐﻮلیﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑﺎد ﺑﻪ 100 ﻣﺘﺮ می‌رﺳﺪ.
۳- ﺗﺨﺘﻪ‌ی ﺳﺮﭘﻨﺎه
در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑﺎد، در راﺳﺘﺎی ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺧﻄﺮ اﺻﺎﺑﺖ ﺳﻨﮓ و ﮐﻠﻮخ از ﺑﺎﻻی ﭼﺎه ﺑﻪ ﺳﺮ ﻣﻘﻨﯿﺎن از ﻣﺤﺎفظی ﻧﯿﻢداﯾﺮه ﺑﻪﻧﺎم ﺗﺨﺘﻪ‌ی ﺳﺮﭘﻨﺎه اﺳﺘﻔﺎده ﻣـیﺷـﺪ. ﮐـﺎرﺑﺮد دﯾﮕـﺮ ﺗﺨﺘﻪ ﺳﺮﭘﻨﺎه ﺟﻠﻮﮔﯿﺮی از ﺳﻘﻮط ﻣﻘﻨﯿﺎن در ﺻﻮرت ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﺣﻔـﺮهﻫـﺎی زﯾﺮزﻣﯿﻨـی ﺑﻮده اﺳﺖ. مقنیﻫﺎ، ﮐﻤﺮ ﺧﻮد را ﺑﺎ رﯾﺴﻤﺎنی ﺑﻪ اﯾﻦ ﺗﺨﺘﻪ می‌بستند ﺗﺎ اﮔﺮ ﺑﺎ ﺣﻔﺮه‌ی زﯾﺮزمینی ﻣﻮاﺟﻪ ﺷﺪﻧﺪ، درون آن ﺳﻘﻮط ﻧﮑﻨﻨﺪ.
۴- ﭼﺎه ﺑﺎﻻﺧﺎﻧﻪدار
ﭼﺎه ﺑﺎﻻﺧﺎﻧﻪدار ﺳﺎزه‌ای ﺑﺮای ذﺧﯿﺮه‌ی آب ﺑﻮده اﺳﺖ. اﯾﻦ ﺳﺎزه در زﻣﯿﻦﻫﺎی ﺳﺨﺖ در داﺧﻞ ﮐﻮره‌ی ﻗﻨﺎت ﺑﻨﺎ میﺷﺪ. ﻫﺪف از ذﺧﯿﺮه‌ی آب ﺗﻮﺳﻂ این ﺳﺎزه‌، ﺟﻠـﻮﮔﯿﺮی از ﺣﺮﮐﺖ آب در زﻣﺎن ﺗﻌﻤﯿﺮ ﮐﻮرهﻫﺎ و ﮐﺎﻫﺶ ﻣﯿﺰان آﺑﺪهی ﻗﻨﺎت ﺑﻮده اﺳﺖ. اﯾـﻦ ﺳـﺎزه، ﺷﺎﻣﻞ ﯾﮏ درﯾﭽﻪ‌ی ﮐﺸﻮیی ﺑﺎ ﺳﻪ ﺣﻔﺮه ﺑﻮد ﮐﻪ در ﻫﺮ ﺣﻔﺮه‌ی آن، ﮐﻮزه‌ای ﺗﻌﺒﯿﻪ میﺷـﺪ. در ﺻﻮرت ﻧﯿﺎز ﺑﻪ رﻫﺎﺳﺎزی آب ذﺧﯿﺮهﺷﺪه، اﺑﺘﺪا ﮐﻮزه‌ی ﺑﺎﻻیی، ﺳﭙﺲ ﮐﻮزه‌ی وﺳﻂ و ﺑﺎﻻﺧﺮه ﮐﻮزه‌ی ﭘﺎیینی را میﺷﮑﺴﺘﻨﺪ ﺗﺎ آب ﻣﻮرد ﻧﯿﺎز ﺟﺮﯾﺎن ﯾﺎﺑﺪ.
۵- ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ دم‌ﮔﺮفتگی و ﮐﻤﺒﻮد ﻫﻮا در ﭼﺎه
ﺑﻪﻣﻨﻈﻮر ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ دمﮔﺮفتگی و ﮐﻤﺒﻮد ﻫﻮا ﭼﻬـﺎر راﻫﮑـﺎر در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷﺪ. ﮐﻪ ﻋﺒﺎرت‌اند از: 1ـ مقنیﻫﺎ در اﺑﺘﺪای ﻫﺮ روز، ﻣﻘﺪاری ﺷﻦ ﻧﺮم را در داﺧﻞ ﭼﺎه می‌رﯾﺨﺘﻨﺪ. اﯾﻦ ﮐﺎر، ﺑﺎﻋﺚ ﺣﺮﮐﺖ ﻫﻮای ﺳﺎﮐﻦ و ﮔﺮدش ﻫﻮا در اﻋﻤﺎق ﭼـﺎه میﺷﺪ. 2ـ ﺳﻮراخی ﻟﻮﻟﻪ ﻣﺎﻧﻨﺪ در ﮐﻨﺎره‌ی ﭼﺎه ﺗﻌﺒﯿﻪ میﺷﺪ ﮐـﻪ ﻣﻨﺠـﺮ ﺑـﻪ ﮔـﺮدش ﻫـﻮا و رﺳﯿﺪن ﻫﻮای ﺗﺎزه ﺑﻪ مقنی میﺷﺪ. 3ـ در ﻣﮑﺎنﻫﺎیی ﮐﻪ ﺗﺮاﮐﻢ ﮔﺎزﻫﺎی ﻣﻀﺮ ﺑﺎﻻ ﺑﻮد، ﺑـﺎ ﺣﻔﺮ ﭼﺎهی در ﮐﻨﺎر ﭼﺎه اصلی ﺑﻪ ﻧﺎم ﭼﺎه‌ﺑﺎدو، ﻫﻮا ﺑﻪراحتی در ﻣﺴﯿﺮ ﺑﯿﻦ دو ﭼﺎه، ﺑـﻪ ﮔﺮدش درمی‌آﻣﺪ. 4ـ ﭼﻨﺎﻧﭽﻪ ﻓﺮدی در ﻣﺴﯿﺮ ﺣﻔﺮ ﻗﻨﺎت ﺑـﺎ ﻣﻨﻄﻘـﻪای ﻣﻤﻠـﻮ از ﮔﺎزﻫـﺎی ﻣﻀﺮ ﻣﻮاﺟﻪ میﺷﺪ، مقنی ﺑﺎ ﻗﺮار دادن ﺳﺮﮐﻪ زﯾﺮ بینی ﺷﺨﺺ، اﻣﮑﺎن ﺗﻨﻔﺲ را ﺑﺮای او ﻓﺮاﻫﻢ میﮐﺮد.
ﺷﻔﺎﻓﯿﺖ
ﺗﺨﺼﯿﺺ آب ﺑﯿﻦ ذی‌نفعان در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ‌ی ﮔﻨﺎﺑﺎد ﺑـﺮ ﻣﺒﻨـﺎی ﺷـﻔﺎﻓﯿﺖ ﺑـﻮده اﺳﺖ. ﺑﺮای ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺣﺠﻢ آب ﺧﺮوجی از ﻣﻈﻬﺮ ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑﺎد در ﻣﯿﺎن ﮐـﺸﺎورزان از واﺣﺪ زﻣﺎنی اﺳﺘﻔﺎده میﺷﺪ. ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎ ﮐﻪ ﺳﻬﻢ آب ﻫﺮ ﮐـﺸﺎورز ﺑـﺎ واﺣـﺪﻫﺎی زﻣـﺎنی ﻣﻌﺎدلﺳﺎزی میﺷﺪ و ﻣﺪت‌زﻣﺎن ﺟﺮﯾﺎن ﯾﺎﻓﺘﻦ آب ﻗﻨﺎت در ﺟﻮیﻫﺎ و ﮐﺮتﻫﺎی ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻓﺮد ﻣﺸﺨﺺ میﺷﺪ. ﺑﺮای اﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮر ﻧﻮعی ﺳﺎﻋﺖ آبی ﺑﻪ‌ﮐﺎر میﮔﺮفتند ﮐـﻪ از ﯾﮏ ﺗﺎس و ﯾﮏ ﻇﺮف ﺷﻨﺎور ﮐﻮﭼﮏ (ﻓﻨﺠﺎن) ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷـﺪه ﺑـﻮد. ﭘـﺮ ﺷـﺪن ﻓﻨﺠـﺎن، ﻣﻼك واﺣﺪ زﻣﺎنی ﺑﻮده اﺳﺖ. در ﻗﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑﺎد، ﻓﻨﺠﺎن ﺑﻪﮔﻮﻧﻪای ﺳﺎﺧﺘﻪ میﺷﺪ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺑﺎر ﭘﺮ ﺷﺪن آن هشت دﻗﯿﻘﻪ و 24 ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺑـﻪ‌ﻃـﻮل ﺑﯿﻨﺠﺎﻣـﺪ و درستی ﻓﻨﺠـﺎن ﺑـﻪ ﺗﺄﯾﯿـﺪ ﻣـﺎلکان برﺳﺪ. ازآﻧﺠﺎییﮐﻪ ﺳﻬﻢ ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺗﻌﺪاد ﺷﺒﺎﻧﻪروزِ آﺑﯿﺎری ﻣﺸﺨﺺ میﺷﺪ، ﻫـﺮ ﺳـﻬﻢ ﺑﻪ ﺷﮑﻞ ﻧﻈﺮی ﺷﺎﻣﻞ 42/171 ﻓﻨﺠﺎن ﺑﻮد.
ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖﭘﺬﯾﺮی
ﺳﻠﺴﻠﻪﻣﺮاﺗﺐ مقنیﮔﺮی ﺑﯿـﺎﻧﮕﺮ ﻧﺤـﻮه‌ی ﺗﺨـﺼﯿﺺ ﻣﺴﺌﻮﻟﯿﺖﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ در ﻗﻨﻮات اﺳﺖ. ﺳﻠﺴﻪ ﻣﺮاﺗﺐ ﻣـﺸﺎﻏﻞ مقنیﮔﺮی ﺷﺎﻣﻞ ﻣﺒﺎﺷﺮ، ﺳﺮمقنی، اﺳﺘﺎد ﮐﻠﻨﮓدار، آﺑﮕﯿﺮﮐﻦ، ﮐﻠﻨﮓزن، دوﻟﮑﺶ، ﻻﺷﻪﮐﺶ و آب دررﯾﺰ اﺳﺖ. ﻣﺒﺎﺷﺮ ﻣﻌﻤﻮﻻً ﯾﮏ ﺳﺮمقنی ﻗﺪیمی و درواﻗﻊ اﺳﺘﺎدﮐﺎر ﻣـﺎﻫﺮی اﺳـﺖ ﮐـﻪ ﺑـﻪﻋﻨـﻮان ﻣﺴﺌﻮل ﻗﻨﺎت و ﻣﺪﯾﺮ اﻣﻮر ﺗﻌﻤﯿﺮات و ﻻﯾﺮوبی ﻣﺤﺴﻮب ﻣـیﺷـﻮد و ﻣﻌﻤـﻮﻻً ﺧـﻮد ﻧﯿـﺰ ﻣﺸﻐﻮل ﺑﻪ‌ﮐﺎر اﺳﺖ. اﺳﺘﺎد ﮐﻠﻨﮓدار، وﻇﯿﻔﻪ‌ی ﺣﻔﺮ ﻣﺴﯿﺮ ﺗﻌﯿـﯿﻦ ﺷـﺪه ﺗﻮﺳـﻂ ﺳـﺮمقنی و ارزﯾﺎبی ﻫﻤﻮار ﺑﻮدن ﺑﺴﺘﺮ ﮐﻮره، ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﻮدن ﺷﯿﺐ و ﻇﺮاﻓﺖﮐﺎریﻫﺎی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آن را ﺑﺮﻋﻬﺪه دارد. آﺑﮕﯿﺮﮐﻦ، ﻣﺴﺌﻮل ﺣﻔﺮ ﭘﯿـﺸﺎنی ﮐـﺎر اﺳـﺖ و ﮐﻠﻨـﮓزن (ﻧـﻮﺑﺮ) ﮐﺎرﻫـﺎی ﻧﻮﺑﺮی ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺣﻔﺮ ﮐﻮرهﻫﺎ و ﭼﺎهﻫﺎی ﺟﺪﯾﺪ را ﺑﻪﺧﺼﻮص در ﺧﺸﮑﻪﮐﺎر ﺑﺮﻋﻬـﺪه دارد. وﻇﯿﻔﻪ‌ی ﮔﻞﺑﻨﺪ ﯾﺎ دوﻟﮑﺶ، رﯾﺨﺘﻦ ﺧﺎک ﺑﻪ داﺧﻞ دﻟﻮ اﺳﺖ. ﻻﺷﻪﮐـﺶ، دﻟـﻮ را در ﻃـﻮل ﻣﺴﯿﺮ ﮐﻮره ﺑﺎ ﺧﻮد ﺣﻤﻞ میﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﭼﺎه ﻣﻨﺘﻘﻞ ﮐﻨﺪ. آب دررﯾﺰ، ﻣﻌﻤﻮﻻً ﯾﮏ ﺑﭽـﻪ 7 ﺗﺎ 13-14 ﺳﺎﻟﻪ اﺳﺖ و وﻇﯿﻔﻪ ﺗﺨﻠﯿﻪ‌ی آب و رﯾﺨﺘﻦ آن در دﻟﻮ در ﻣﺤﻞ ﺗـﺮهﮐـﺎر را ﺑـﺮﻋﻬﺪه دارد.

سلسله مراتب مشاغل مقنی‌گری

اﺟﻤﺎع‌ﻣﺤﻮری
در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑﺎد ﻧﯿﺰ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎتی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻌﯿـﯿﻦ اﻟﮕـﻮی ﮐـﺸﺖ و ﺗﻌﯿـﯿﻦ ﺣـﻖاﻟﺰﺣﻤـﻪ ﻣﯿﺮآب، ﺳﺮﻃﺎق و آﺑﯿﺎر ﺑﺎ ﻣﺤﻮرﯾﺖ ﺗﻮاﻓﻖ ﻋﺎم ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷﺪﻧﺪ.
۱- ﺗﻌﯿﯿﻦ اﻟﮕﻮی ﮐﺸﺖ
زﻣﺎنی‌ﮐﻪ یکی از ﮐﺸﺎورزان ﻣﻨﻄﻘـﻪ ﮔﻨﺎﺑـﺎد ﺗﻤﺎﯾـﻞ ﺑـﻪ زراﻋـﺖ ﺗﺎﺑـﺴﺘﺎنی داﺷـﺖ، ﮐﺸﺎورزان ﻣﺰارع ﻣﺠﺎور ﻧﯿﺰ سعی در ﮐﺸﺖ می‌کردند ﺗﺎ از ﻫـﺪر رﻓـﺖ آب ﺟﻠـﻮﮔﯿﺮی کنند و ﯾﺎ ﺑﻪاﺻﻄﻼح، ﮐﺸﺖ ﺗﺎﺑﺴﺘﺎﻧﻪ‌ی ﮐﺸﺎورز ﻣﻮردﻧﻈﺮ ﺟﻮیِ زﯾﺎدی ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷـﺪ. اﯾـﻦ ﮐﺸﺎورزان، همگی ﺑﻪ زراﻋﺖ ﯾﮏ ﻧﻮع ﮔﯿﺎه میﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﯿﺎزﻫﺎی آبی ﻣﺘﻔﺎوت ﮔﯿﺎﻫـﺎن ﻣﻨﺠﺮ ﺑﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﺪار آﺑﯿﺎری و ﻫﺪررفت آب ﻗﻨﺎت ﻧـﺸﻮد.
۲- ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺣﻖاﻟﺰﺣﻤﻪ ﻣﯿﺮاب، ﺳﺮﻃﺎق و آﺑﯿﺎر
در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ ﮔﻨﺎﺑﺎد، ﺣﻖاﻟﺰﺣﻤﻪ ﻣﯿﺮاب، ﺳﺮﻃﺎق و آﺑﯿﺎر از ﺳﻬﻢ ﻧﻔﻘﻪ ﻗﻨﺎت ﺗﻌﯿﯿﻦ و ﭘﺮداﺧﺖ میﺷﺪ. ﻣﯿﺰان ﺣﻖاﻟﺰﺣﻤﻪ ﻣﺘﻔﺎوتی ﺑﺮای ﻫﺮ ﯾﮏ از اﻓﺮاد ﯾﺎدﺷﺪه در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷﺪ و ﺗﻌﯿﯿﻦ آن ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻮاﻓﻖ ﻋﺎم ﺑﻮد.
ﺣﺎﮐﻤﯿﺖ ﻗﺎﻧﻮن
۱- ﺣﮑﻢِ ﻋﺪم ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﻔﻘﻪ‌ی ﻗﻨﺎت
درﺻﻮرت ﻋﺪم ﭘﺮداﺧﺖ ﻧﻔﻘﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺎﻟﮏ ﯾﺎ ﮐﺸﺎورز، ﺣﺪود ﺷﺶ‌ﻣﺎه ﺗﺎ ﯾﮏ ﺳﺎل ﺑـﺎ ﻓﺮد ﻣﺪارا میﺷﺪ. در ﺻﻮرت ﻋـﺪم ﺑـﺮای ﭘﺮداﺧـﺖ ﻧﻔﻘـﻪ ﻃـی ﺑـﺎزه زﻣـﺎنی ﺗﻌﯿﯿﻦﺷﺪه، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑـﻪ ﻣﯿـﺰان ﺳـﻬﻢ آب در دﺳـﺘﺮس، در ﻣـﻮرد ﻧﺤـﻮه‌ی ﭘﺮداﺧـﺖ ﺧـﺴﺎرت ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮی میﺷﺪ. ﺑﺪﯾﻦﺻﻮرت ﮐﻪ اﮔﺮ ﺳﻬﻢ آب ﻓﺮد ﻣﻮردﻧﻈﺮ، ﻣﻘﺪار ﻗﺎﺑـﻞﺗـﻮجهی ﻧﺒـﻮد، ﺟﺮﯾﺎن آب ﻗﻄﻊ میﺷﺪ اﻣﺎ اﮔﺮ ﺳﻬﻢ آب ﻣﺎﻟﮏ ﯾﺎ ﮐﺸﺎورز ﻣﯿﺰان درﺧﻮر ﺗﻮجهی ﺑﻮد، قسمتی از آن ﺳﻬﻢ در ﻋﻮض ﭘﻮل ﻧﻔﻘﻪ ﮐﺴﺮ میﺷﺪ.
۲- رﻋﺎﯾﺖ ﺣﺮﯾﻢ ﻗﻨﺎت
ﻣﻌﻤﻮﻻً ﺣﺮﯾﻢ ﻗﻨﺎت ﺑﯿﻦ ﭼﻬﺎر ﺗﺎ ﺷﺶ ﻣﺘﺮ در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ میﺷﺪ و ﻫﺮﮔﻮﻧﻪ ﺗﻌﺮض ﺑﻪ اﯾﻦ ﺣﺮﯾﻢ اﻋﻢ از ﮐﺸﺎورزی و ﺣﻔﺮ ﭼﺎه ﻣﻤﻨﻮع ﺑﻮد. در ﺻـﻮرت اﻧﺠـﺎم ﻓﻌﺎﻟﯿـﺖﻫـﺎی زراعی در اﻃﺮاف ﻗﻨﺎت، ﻧﯿﺎز ﺑﻪ رﻋﺎﯾﺖ ﺣﺮﯾﻢ ﻗﻨﺎت ﺗﻮﺳﻂ ﮐﺸﺎورز ﺑﻮد.
ﮐﺎرآﻣﺪی و اﺛﺮبخشی
آب ﻧﺴﺒﺘﺎً ﻓﺮاوان ﻣﻮﺟﻮد در ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ‌ی ﮔﻨﺎﺑﺎد، ﯾﮏ ﻣﻨﺒﻊ ﺗﺄﻣﯿﻦ اﻧﺮژی در ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺑﺸﻤﺎر می‌آﻣﺪ. ﮔﻨﺎﺑﺎدیﻫﺎ روی ﻗﻨﺎت ﻗﺼﺒﻪ، آﺳﯿﺎبﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪدی ﺑﺮای ﺗﻮﻟﯿﺪ اﻧﺮژی ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ و از اﻧﺮژی ﺣﺎﺻﻞ، در ﻣﻮارد ﻣﺨﺘﻠﻒ از ﺟﻤﻠﻪ آرد ﮐﺮدن ﻏﻼت ﺑﻬﺮه میﺑﺮدﻧﺪ. وﺟﻮد اﯾﻦ آﺳﯿابﻫﺎ ﻧﻘﺶ مهمی در ﺑﻬﺒﻮد ﺷﺮاﯾﻂ اﻗﺘﺼﺎدی و اﺟﺘﻤﺎعی ﺳـﺎﮐﻨﺎن ﻣﻨﻄﻘﻪ اﯾﻔﺎء میﮐﺮدند. از دﯾﮕﺮ ﻣﻮارد ﻣﺼﺪاق ﺷﺎﺧﺺ ﮐﺎرآﻣﺪی و اﺛﺮبخشی میﺗﻮان ﺑﻪ ﻗﺪﻣﺖ اﯾﻦ ﻗﻨﺎت اﺷﺎره ﮐﺮد ﮐﻪ ﺑﺮاﺳﺎس ﺳﻔﺎلﻫﺎی ﮐﺸﻒ ﺷﺪه در آن ﺑﻪ 2500 ﺳﺎل ﭘﯿﺶ می‌رﺳﺪ، اﯾـﻦ در حالی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻤﺮ ﻣﻔﯿﺪ ﺑﺴﯿﺎری از ﭘﺮوژهﻫﺎی آبی ﮐﻪ اﻣﺮوزه اﺟﺮا میﺷﻮﻧﺪ ﺑﻪ 50 ﺳﺎل ﻫﻢ نمی‌رﺳﺪ.

منبع

تصاویر از منبع بالا و خبرگزاری مهر برداشته شده است.