آب یا ماسه؟
«در یک لحظه، سطح موجدار دریاچهای در مقابل چشمانم قرار گرفت. مساجد و منارهها مشخص بودند. از بادیهنشینانی که همراهم بودند پرسیدم آیا سوئز را پیشتر رد نکرده بودیم؟ اما آنها به من خندیدند و گفتند همهی آنچه میبینی ماسه است.» این تجربهی یکی از روزنامهنگاران بریتانیایی از دیدن سراب است که در سال ۱۸۲۷ میلادی/۱۲۰۶ هجری خورشیدی به سوئز در کشور مصر سفر کرده و آن را در خاطرات خود آورده است. شاید برای ما که بارها و بارها سراب دیدهایم عجیب باشد که او دویست سال پیش از دیدن سراب تعجب کرده باشد. پدیدهی سراب از قرنها پیش در شعر و ادب فارسی هم فراوان آمده است:
تشنه را گر ذوق آید از سراب
چون رسد در وی گریزد، جوید آب
مولانا، مثنوی معنوی
فیونا اَمِری (Fiona Amery) مورخ معاصر بریتانیایی میگوید در قرن نوزدهم میلادی سراب مورد توجه بریتانیاییها قرار گرفت و در این دوره سراب در رمانها و مجلات علمی بسیار به کار رفت. دانستن اینکه پدیدهی آشنایی مثل سراب در بعضی اقلیمها اینقدر ناشناخته بوده است کمک میکند تا عوامل موثر در بهوجود آمدن سراب را بهتر بشناسیم.
برای شناختن بیشترِ چگونگی رخ دادن سراب شاید باید «دیدن» را بررسی کنیم. همگی تجربه داریم که در اتاقی تاریک چیزی نمیبینیم ولی اگر چراغی روشن شود به جز خود چراغ، باقی وسایل موجود در اتاق را هم میبینیم. در واقع نوری که از چشمهی نور (چراغ) به اجسام مختلف میخورد بازتابیده میشود و اگر به چشم ما برسد ما آن جسم را میبینیم. دستگاه بینایی ما مسیر نوری که به چشممان میرسد را دنبال میکند تا محل جسم را تعیین کند. همین فرایند دیدن گاه باعث میشود مسیر نوری را دنبال کنیم و چیزی را در جایی یا به شکلی ببینیم که در واقع وجود ندارد.
اگر کنار دریاچهای باشیم تصویر مناظر اطراف را در آب میبینیم. سطح آب مانند آینه نوری را که به آب میخورد بر میگرداند و به چشم ما میرساند. به این ترتیب هم پرتوهای مستقیم از مناظر به چشم ما میرسند و هم پرتوهای بازتابیده از سطح آب. هم خود منظره را میبینیم و هم تصویر آن را در آب. تجربهی دیگر، دیدن جسمی است که پشت لیوان آبی قرار دارد. از پشت لیوان آب، تصویر جسم کج و معوج دیده میشود. نوری که از جسم به سمت ما میآید از داخل آب رد میشود. بسته به اینکه نور از چه محیطی عبور کند سرعت حرکت آن تغییر میکند و در نتیجه انگار مسیر نور میشکند و نور تغییر مسیر میدهد و ما این تغییر را به صورت تغییر در شکل جسم میبینیم.
حال ببینیم سراب چطور شکل میگیرد؟ چرا در بعضی روزها، خصوصاً روزهای گرم تابستان در دوردستهای کویر یا حتی جاده و خیابان روی سطح زمین آب میبینیم در حالی که وقتی نزدیکتر میرویم میبینیم هیچ آبی وجود ندارد؛ گاهی حتی تصویر تپهای دوردست یا گیاهی دوردست را هم در آب میبینیم. علت رخ دادن این پدیده به مسیری که نور طی میکند برمیگردد. وقتی جسمی دوردست را میبینیم در واقع پرتوی نوری مستقیم از آن به چشم ما رسیده است. اما از آن جسم نورهای مختلفی به اطراف تابیده میشود که به چشم ما نمیرسد. در طول روز و در اثر تابش مستقیم آفتاب، کف جاده یا دشت و کویر بسیار داغ میشود. سطح داغ زمین، هوای بالای سطح را هم داغ میکند ولی هوایی که در ارتفاع بالاتر است و فقط با تابش مستقیم نور خورشید گرم میشود اینقدر داغ نمیشود، دمای پایینتری دارد و در نتیجه چگالی بیشتری دارد. نوری که از جسم دوردست به اطراف تابیده میشود و در مسیر دید ما نیست، در راه رسیدن به سطح جاده با عبور از لایههای هوای داغ نزدیک جاده میشکند و تغییر مسیر میدهد. به این ترتیب لایههای داغ هوا نور را به بالا بر میگردانند و این نور به ما میرسد (تصویر زیر). چشم ما با دنبال کردن این مسیر تصویری از جسم دوردست بر روی زمین میسازد.
برای نوری که از آسمان به زمین میرسد هم این اتفاق میافتد و تصویری از آسمان را بر روی زمین میبینیم. با دیدن تصویر آسمان بر روی زمین، این تصور برای ما ایجاد میشود که روی زمین آب است. اگر جسمی در دوردست باشد تصویر آن را هم افتاده در آب میبینیم. هرچه جلوتر میرویم باز هم این تصویر در دوردست تشکیل میشود. برای کسی که با این پدیده آشنا نباشد، مانند آن روزنامهنگار بریتانیایی، باورکردنی نیست که در دوردست آب نباشد. در واقع برای دیدن سراب کافی است سطح زمین هوای کنار خود را بهقدری گرم کند که دمای لایههای بالاتر هوا خیلی کمتر باشد تا مسیر نورهای پراکنده آنقدر خم شود که به چشم ما برسد. برای همین این پدیده را در روزهای گرم در جادهها هم بهراحتی میبینیم.
پدیدهی دیگری هم در سراب دیده میشود. وقتی سرابی در دوردست میبینیم به نظر میرسد آبی که روی سطح زمین است دارد حرکت میکند و سطح آب میلرزد. این لرزش هم کمک میکند بیننده این حس را پیدا کند که سراب واقعی است. علت دیدن لرزش، دماهای متفاوت لایههای مختلف هوا در مسیر دید است. هوای داغ که نزدیک سطح زمین است چگالی کمتری دارد و بالا میرود و هوای خنکتر از لایههای بالایی پایین میآید. این گردش هوا باعث تغییر در مسیر نور و شکست آن میشود که بهصورت لرزش تصویر آسمان روی زمین دیده میشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگو شرکت کنید؟نظری بدهید!